samad1001.com



بسمک یا نور

*********

حضرت علامه حسن زاده آملی:

آنها ک در دریای منور وحدت غرقند، ب هر طرف رو می کنند:

{ فأینما تُوَلّوا فَثَمَّ وجهُ الله }

و 

{ أللهُ نورُ السّماوات وَ الأرض }

مشاهده می کنند ک همه ی انواع ادراک نیز ب همین « نور » است؛

زیرا علم ب نور، 

و نور ب وجود برگشت می کند ک وجود، فوق مقوله است.


بسمک یا مُلَقِّن

************

حضرت علامه حسن زاده آملی فرمودند:

عوالم در طول همند.

معانی هم در طول هم اند و در هر مرتبه برای خود حکمی دارد.

پس اقامه ی دلیل برای مستعدین است وگرنه از دلیل، جز خفا و پنهانی حقایق بر نمی آید.

آن ب کشف و مکاشفات گرفتن حال دیگری دارد ک آن، اصل است.

در نظر بگیرید حال جناب رسول صلوات الله و سلامه علیه و آله در تلقی قرآن را.

آن وقتی ک ناموس الهی یعنی جبرئیل در کوه احد نازل شد، حضرت دید قاف عین و شرق و غرب ملک و ملکوت را فرا گرفته؛

در آن حال، یک نفر درس نخوانده و ب مکتب نرفته، و قلم ب دست نگرفته تا یک سطر بنویسد، چگونه ب یکبارگی قرآن را ک علم ماکان و مای است فرا می گیرد و { إنّا أنزلناه فی لیلة القدر} در شأن بنیه ی محمدیه و شرح صدر ه صادق می آید ک اگر همه ی علمای عالم و دانشمندان اولین و آخرین و همه ی نوابغ اعصار را در یک مکانی جمع کنید و پیامبر در بین آنها حاضر شود صادق آید ک گفته شود:

{ هُوَ الّذی بعَثَ فی الأمّییّن رسولاً } 

و می بینید اینها همه ک ب آستان قرآن می رسند، اظهار عجز می کنند؛ و زانو می زنند. همه ی منطق خوانده ها، و همه ی صاحبان براهین و فنون علمی از ابن سینا ها، فارابی ها، ملاصدراها، ابن عربی ها و. در مقابل این شخصیت عظمای وجودی خاتم، خاضعند.

پس معلوم است ک برهان، تسلیم کشف و شهود است ک با برهان بودن، با پای چوبین راه رفتن است ولی با کشف و شهود و حضور عندالّلهی ب یکبارگی همه اسرار قرآنی را تلقی کردن است.


بسمک یا خبیر

***********

حضرت علامه حسن زاده آملی می فرمایند:

دعوا و نزاعی با عقل و فیلسوف و فلسفه نداریم، و این ک عرفا، عقول جزئیه را نکوهش می کنند، نه این ک صغری و کبری و برهان، نامطلوب باشد؟ بلکه سخن این است ک در این حد توقف نکنید ک بالاتری هم هست و بالاترها هم وجود دارد.


بسمک یا قائم

***********

حضرت علامه حسن زاده آملی  می فرمایند:

یوم، در اصطلاح این طائفه (عرفا) ب معنای قیام انسان است ک تا انسان قیام نکند، قائم نشود. ملکوت عالم برایش مکشوف نمی شود و مشهود نمی گردد.

در دیدن چشم تعجب نیست؛ زیرا خداوند چشم را برای دیدن آفریده است؛ لذا اگر نمی بیند جای تعجب است. پس باید معالجه شود. وگرنه چشمی ک می بیند، هرچه تیزبین تر شود بهتر است. پس دیدن، روی اصل است. و انسان آن است ک بصیرت داشته باشد. اما مردم بر این روش اند و نسبت ب کسی ک حالات و مکاشفات و کراماتی دارد تعجب می کنند؛ مثلاً از کسی ک إخبار ب غیب کند و تصرفی نماید در تعجب هستند؛ در حالی ک اینها تعجب ندارد، بلکه در آن کس ک این حالات را ندارد باید تعجب کرد ک چرا بیمار شد؟ 

اگر در انسانی این اصل، مذکور باشد و بصیرت داشته باشد قیامت او قیام کرده است ک در فارسی این قیامت را «رستاخیز» گویند و غیر از این باشد، حرکت او حیوانی است و برای آن رستاخیز ک قیامت قیام کرد، تعبیر ب « یوم » می شود؛ یعنی برای او روز و ظهور است.


بسمک یا مفصِّل

************

تصاویر زیر، تلخیص نموداری فصل اول شرح مصباح الانس  حضرت علامه حسن زاده آملی روحی فداه است ک  جهت فهم بهتر و تثبیت بیشتر مطالب، آماده شده و جهت استفاده ی علاقمندان و شیفتگان و طالبان در این وبلاگ گنجانده می شود.



بسمک یا خیر معروفٍ عُرِف

*******************

 حضرت علامه حسن زاده آملی ، در شرح کتاب مصباح الانس، ذیل عبارت :

" فَمِنَ النّاس من قبل مطلقاً - عَرِفَ أو لم یَعرف - وَ هُم کافَّةُ أهل الإسلام و منهم مَن أنکَرَ مُطلقاً وَ هم أهل الکفر و یَقرَبُ منهم أهل الطّغیان و إن کانوا مِن وَجهٍ مُستَیقِنین. "

فرمودند:

اصحاب معارف اصطلاح کلامی و تفسیری ک پیشتر ب عرض رساندیم، و در حاشیه کشف المراد صفحه ی 589 آوردیم، ب عرض رساندیم ک در باب نبوت، کتب کلامی، تفسیری، اینها در باب نبوت می بینید ک اصحاب معارف تمکین نکرده اند. اصحاب معارف ک باید تمکین کنند.

در ضمن آیه ی 103 سوره بقره:

{ وَ لَو أنَّهُم آمنوا وَ اتّقوا لَمَثوبةً مِن عند اللهِ خیرٌ لو کانوا یَعلَمون }

 و تفسیر مجمع را ک باز می فرمایید می بینید ک جناب طبرسی می فرماید: 

{ وَ لَو أنَّهُم آمنوا وَ اتّقوا لَمَثوبةً مِن عند اللهِ خیرٌ لو کانوا یَعلَمون }؛ وَ فی هذه الآیة دلالةٌ علی بطلان قول أصحاب معارف. این اصحاب معارف کی اند؟ اصطلاحاً.

اینها کسانی بودند ک منکر مبدأ و معاد نیستند، مثل آن کفار مطلق نیستند؛ مُستَیقِن هستند ب وجهٍ. 

می گویند:

مبدأ و معاد حق است اما بر معرفت خودشان متکی اند. می گویند انبیا برای ما نیامده اند، برای عامه ی مردم آمده اند. ما مگر نمی گوییم ی بد است؟ ما مگر نمی دانیم کارهای زشت، بد است؟ ما مگر نمی دانیم احسان خوب است؟ جود، خوب است؛ علم خوب است؛ آنچه را ک پیغمبران می خواهند بفرمایند غیر از این است ک عقل حکم می کند ب حُسن و ب قُبحش؟ و ما عاقلیم و عقل ما آنچه ک حَسَن است ب حُسنش حکم می کند، آنچه ک قبیح است ب قُبحش حکم می کند، ما احتیاجی ب انبیا نداریم؛ انبیا برای غیر ما آمده اند. ک این معرفت را ندارند.

اینها همه در حکم همان " مَن أنکَرَ مُطلَقاً وَ هُم أهل الکفر " اینها هم اهل کفرند. اگر چه سرکشی کرده اند، اهل طغیان اند؛ از انبیا سرکشی کردند و ب وجهی مستیقن اند؛ ب مبدأ و معاد اعتقاد دارند اما اینطور نیست ک عقولشان کافی بوده باشد. 

بشر، هرچه هم ک باشد، نوابغ هم باشند؛ شیخ الرّئیس ها باشند؛ فارابی ها باشند؛ خواجه طوسی ها باشند؛ شیخ بهائی ها باشند؛ میردامادها باشند؛ ارسطوها باشند (خود ارسطو - حدیث دارد که - پیغمبر بود )؛ بالاخره هر بزرگی ک دون مقام پیغمبران هست و مبعوث من عند الله نیست؛ او پیغمبر می خواهد. حالا عقلش در هر حدی هست می داند خیلی از چیزها راست هست؛ عقل مردم خیلی از خوبیها را می فهمد، اما اینچنین نیست ک ب کنه همه ی تکالیف پی ببرد، و آگاه بوده باشد.

بشر، امت، هادی می خواهند؛ پیغمبر می خواهند. 

اصحاب معارف، ولو از یک جهتی مستیقن اند، اما باز طاغی اند؛ سرکش اند؛ ب اشتباه رفته اند. لذا جناب طبرسی در ضمن این آیه ک عرض کردیم، در تفاسیر دیگر در کتب کلامی در ردّ اصحاب معارف فرمایش دارد.

************************************

پیاده شده از فایل صوتی


بسمک یا مطهِّر

************

 حضرت علامه حسن زاده آملی  می فرمایند:

طایفه ی اهل تحقیق گویند:

تا طهارت حاصل نشد، چیزی ب شما نمی دهند. مطابق درجات طهارتتان می دهند. طهارت را هم مراتب است از طهارت لباس، طهارت بدن، ک این را فقه جعفری متکفل بیان آن است؛ و طهارت باطن از خیال و وهم؛ و قلب و روح و طهارت سرّ و حصّه ی وجودی و طهارت انسانی ک ب وقتش عرض می شود.

 تا کشیک نفس نکشید و پاسبان حرم دل نباشید؛ در گفتار و دیدارتان با خلق و . طهارت حاصل نشود، چیزی نمی دهند

  نورانیّت و طهارت است ک این حقایق را مکشوف می کند.

با طهارت این اسمای الهی را ب انسان می دهند ک انسان از این اسماء اسرار را می گیرد و هریک از این اسماء را ب نحو جدا و ب نحو جمعی تجلیات خاص است.


حضرت علامه حسن زاده آملی:

عزیزان من

مراقب خودتان باشید.

هرگاه در عالم قلبتان و در سرّ و حقیقتتان هر اسمی مطابق اوضاع و احوالتان در هر وقتی و طوری تجلی خاصی پیدا کرد، همان وقتی ک تجلی کرد همان اسم را بگیرید و دنبال کنید و بگذارید ک سلطان آن اسم در سرّ شما پیاده شود.


بسمک یا نور

*********

حضرت علامه حسن زاده آملی:

آنها ک در دریای منور وحدت غرقند، ب هر طرف رو می کنند:

{ فأینما تُوَلّوا فَثَمَّ وجهُ الله }

و 

{ أللهُ نورُ السّماوات وَ الأرض }

مشاهده می کنند ک همه ی انواع ادراک نیز ب همین « نور » است؛

زیرا علم ب نور، 

و نور ب وجود برگشت می کند ک وجود، فوق مقوله است.


    شرح_دروس_معرفت_نفس 

    استاد_صمدی_آملی


*********************************

  خوب،میخواهی به حیاتِ انسانی برسی؟

  به اذن او بباید رهنمون را          

  بگیرد چهار مرغ گونه گون را


  می خواهی حیات انسانی را پیدا کنی، راهی جز پرسیدنِ از حقیقتِ عالم نداری؛ باید بپرسی راهِ رسیدنِ به حیاتِ انسانی چیست؟ چون دیگران نمی دانند؛ مکاتب مادّی نمی توانند به من و شما راهِ حیاتِ انسانی را نشان دهند. 


  چه کسی باید من و شما را راهنمائی کند؟ 

  «به اذن او بباید رهنمون را»، 

   باید رفت به درگاهش و گفت: خدایا من قوۀ شهوت دارم چه کنم؟ چگونه خلاص شوم؟ می گویند چَشم؛ برو کتاب نکاحِ_فقه مرا بخوان. برو    ائمۀ من (سفرای_الهی) به تو می فرمایند چگونه ازدواج کنی و زمان و چگونگی جماع تو چه باشد، زمان جماع تو شب شنبه نباشد؛ روزِ شنبه نباشد شبِ یکشنبه نباشد روزِ یکشنبه نباشد و . . 


 آداب دارد، پدر و مادر باید آداب داشته باشند، نمی شود در نظامِ_هستی دو مرد و زن بی ادبانه با هم جمع شوند و هرچه می خواهند تحویلِ عالَم بدهند. 


 مگر عالم ، موجودات را بیجا تحویل تو داد؟ مگر این آب و خاک حساب شده نیست؟ مگر این نان که در دستِ توست و می خوری حساب شده نیست؟ اگر نانوا آنرا بد بپزد یا خمیر کند و یا بسوزاند دعوا می کنی، تو که حاضر نیستی یک نانِ نانوا را اینطوری تحویل بگیری چطور می خواهی فرزند را همینطور لاابالی تحویلِ اجتماع بدهی؟ این حسابش با کیست؟ مسئولیتش با کیست؟ 


 ما از شرعِ مقدس باید بخواهیم؛ خدایا می خواهم بچه دار شوم، می خواهم ازدواج کنم چگونه صلاح میفرمائی؟ باید به اذن ایشان رهنمون بگیریم و این چهار مرغِ صفاتِ حیوانی را بکُشیم، نه آنطور که دلمان می خواهد. 


 اگر بخواهیم بدونِ دستورِ شریعت راه برویم، لازمه اش این است که چهار مرغ تقویت می شوند؛ کشته نمی شوند.


samad1001@


*بسم الله الرحمن الرحیم *

 

 وقتی جناب خاتم الأنبیاء محمد مصطفی صلّی الله علیه و آله و سلّم برای آخرین بار تأکید فرمود که قلم و کاغذ بیاورید چیزی بنویسم، گفتند: «حسبنا کتاب الله». قرآن هست میان ما. ما را کافی است دیگر. نمی خواهد دین باشد، قرآن باشد، نه. کتاب هست دیگر، نه. علی نباشد. نه، ملّا، نه. منهای . دین باشد منهای . ملّا نباشد. 

چون قرآن ترجمان می خواهد؛ قرآن بیان می خواهد، احکام، مجری می خواهد، مبیّن می خواهد، حاکم می خواهد، عامل می خواهد؛ نماینده می خواهد.

قرآن باشد؛ آن را می بوسیم شب و روز چندین بار. بعد روی طاقچه خانه مان می نهیم، به سر هم می گیریم. قرآن به سر هم می کنیم و لکن منهای . قرآن که به منبر نمی آید. مردم را امر و نهی نمی کند. 

قرآن‌ترجمان‌می‌خواهد. 

آن حرف آن روز را امروز هم دارند می زنند. و از ملّا وحشت دارند. از علم و عالم وحشت دارند. از ترجمان قرآن می ترسند. و جنابعالی  در حد خودت این چند صباحی که زندگی را مشاهده می فرمایید و مردم را می بینید و احزاب و آراء و افکار را گوناگون، جورواجور مشاهده فرموده اید، دیده اید؛ به عیان دیده اید. هرکس که آمده، هر ایده ی پلیدی که داشت دست به دست هم داده، باطل؛ تنها دعوا و نزاعی که داشتند با حق و اهل حق. مگر غیر از این بود؟ تمام باطل ها را رفته اند گرفته اند. دعوایی که دارند با حق و اهل حق. 

قرآن نباشد. هرجور بخواهند بچاپند؛ هرجور بخواهند اختلاس بنمایند که کردند. که دیدید چه ها کردند. آنوقت تدبر نمی توانید بکنید.
اما قرآن نخیر.
انگشت ها، دست ها را می برد، تا بند کف می برد؛ ها. رجم می کند زانیه را. می گسار را حد می زند. اینها را نمی خواهند داشته باشند.

 اینها که اهل دنیا هستند. از اجرای احکام دین هراس دارند.

________________________

بیانات حضرت علامه حسن زاده آملی
 


*بسم الله الرحمن الرحیم *

*عبادت احرار *

خیلی از بزرگان کارکشته ی به مقامات عالیه رسیده فرمایشاتشان این است که شرع مقدس که حرف ترس، جهنم، عذاب، اینها، برای ضعفاء العقول است، و الا مردم بیدار ورزش فکری کرده ی نیروی عقلی گرفته بدانند که نظمی است، حسابی است، کتابی است.

 خیلی از بزرگان کارکشته ی به مقامات عالیه رسیده فرمایشاتشان این است که شرع مقدس که حرف ترس، جهنم، عذاب، اینها، برای ضعفاء العقول است، و الا مردم بیدار ورزش فکری کرده ی نیروی عقلی گرفته، آنها عبادت عاشقانه ی احرار دارند. نمی بینید که امیرالمؤمنین می فرماید که بارالها من پرستش نمی کنم تو را برای خوف از آتش یا برای قربت، یا برای بدست آوردن بهشت.

حالا سوال بشود: بهشت شیرین تر است یا بهشت آفرین؟
اگر بهشت شیرین است، بهشت آفرین که شیرین تر است. تو چرا بهشت آفرین را که خداست، بهشت آفرین را نمی خواهی ؟

جناب رسول الله فرمود که شوق و عشق بهشت به سلمان بیش از عشق سلمان به بهشت است. سلمان بهشت را می خواهد چکار کند؟ بهشت سلمان را می خواهد. تو بیا مرا زینت بده. سلمان شما چه می خواهید؟ من بهشت آفرین می خواهم. 

چرا زاهد اندر هوای بهشت است؟
چرا بیخبر از بهشت آفرین است؟

چرا از بهشت آفرین بی خبر است؟
این عبادت احرار است. بزرگان دین ما فرمودند حرف خوف و ترس و ایعاد و اینها برای ضعفاء العقول است و الا انسان رشید عبادت احرار دارد. لذا لذا در سایه ی همین بحث می بینید که حضرت امام زین العابدین، سید الساجدین، می فرماید که: خداوند جهنم را، جهنم را آفریده که جهنم چه باشد؟ جهنم را آفریده که جهنم تازیانه ای باشد برای مردم که مردم را براند به سوی بهشت. 

جهنم تازیانه ی خداست که با این تازیانه مردم را براند به سوی بهشت. فرمایش را ببینید؛ حرف را ببینید؛ جهنم تازیانه ی خداست. با این تازیانه دارد اکثری را، اکثری را به سوی بهشت می راند؛ آن اقلی ها که عبادت احرار دارند.

___________________________

بیانات حضرت علامه حسن زاده آملی
 


بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

 شبهه ناک است آقا شبهه ناک است.
هزار و یک فاتحه و اخلاص روی آن بخوانی فایده ندارد.
خود غذا شبهه ناک است.
بسم الله بسم الله این را چجوری پاک می کند؟
الحمد و قل هو الله این را چجوری پاک می کند؟ 
غذا شبهه ناک است.
زنگ گرفته است.
نور آفتاب چطور در او بتابد؟ قرآن چطور بر او خوانده شود که چه کاری بر او برسد؟
یک غذای شبهه ناک چجوری می خواهد، چکار می خواهد بکند؟
وضو بگیرد بیاورد بخورد؟ بله؟ پاک می شود؟ چه چیزی پاک می شود؟ 

مواظب خودتان، مواظب فرزندانتان ( باشید ).
این فرزندان از ابتدا پدر، پدر.
درست است که مادر مسؤولیت بسزایی دارد، اما غذا از توی پدر است و غذا اثر می گذارد. 

  بچه‌هاراآلوده‌نکنید.
آنها را گرفتار نکنید.
نگو آنها که  مکلّف نیستند؛ تو که مکلّف هستی.

غذایک‌اثرتکوینی‌دارد ؛ کاری به دانستن و ندانستن ندارد در خیلی از موارد.
 می بینید که اگر یکی تشنه است، زهری را، کاسه زهری بود این را سر کشیده و خورده، به هوای اینکه مثلا شربتی است؛ درست است که گناه نکرده، درست است که انتحار نکرده؛ اما آن کاسه ی زهر، نمی گوید که: چون تو نمی دانستی من تو را نمی کشم. او اثر تکوینی دارد.

غذای‌حرام‌یک‌اثرتکوینی‌دارد.

اینها را مواظب باشید و مراقب باشید.

برو دنبال کار، کار کن. در ِ سوال را تخته کن.

علمای اخلاق ما به ما فرمودند همت شما از یک چلچله کمتر نباشد. پرستو، چلچله. خیلی حیوان باهمتی است. پرنده ی باغیرتی است. اگر کسی ادعا کند ما در خانه مثلاً نبودیم یا بودیم؛ این پرنده از سقف خانه آمد پایین و مثلاً روی کیسه ی برنجمان رفته، کیسه ی عدسمان رفته،  گندممان رفته، حبوبات و خوراکی های خانه را، حیاط را گرفته آورده برای خودش و بچه هایش، این افترا زده به چلچله. مستقیم از خانه به در می آید می رود به بیابان. 

بر این خانه ی یغما چه دشمن چه دوست

همه دارند غذا می خورند. صحرایی ها غذا دارند؛ دریایی ها غذا دارند؛ همه غذا دارند.
می رود غذای خودش را از دست رنج خود فراهم می کند می آورد برای خودش و بچه هایش. به ما فرمودند از یک چلچله کمتر نباشید. بروید دنبال کار. کار کنید؛ کار کنید.
برو شیر درنده باش.
برو دنبال کار و خوشبخت باش که کار می کنی. خوشوقت باش که به توقع این و آن ننشستی. این حرف را از زبانت بگیر: مگر فلانی برای ما چکار کرد؟ این گداطبعی را از خودت بگیر. مگر باید چکار کند؟ چرا تو این توقع را داری؟ این خیال و اندیشه را چرا می کنی؟ چرا فلانی؟ فلانی برای من مگر چکار کرده؟ چکار بایست بکند؟
تو برای خودت چنین حرفی را نمی زنی. تو برای فلانی کاری کن. می خواهی چکنی؟ که چرا فلانی برای من کاری نکرد؟ این خوی پست است. این طبیعتی است دون. این طبعی است ناچیز. مگر برای ما چکار کرده اند چیست؟ این حرفها را از خودت دور کن. خیلی آقا باش. خیلی بزرگوار باش. 

خیلی‌باهمت‌باش. 

سعدی آن جمله را خیلی شیرین، الحق شیرین گفت که به یک پیرمردی که خارکش بود؛ بوته خار می کَند می آورد می فروخت.
وقتی به حاتم طایی گفتند آیا از خود جوانمردتر دیدی؟ گفت: بله دیدم. گفت: کی؟
گفت: یک پیرمردی را دیدم یک پشته بوته ی خار بر دوشش است، دارد می آورد به شهر بفروشد. در صحرا بوته کنده بیاورد بفروشد. به او گفتم: آقا تو که می خواهی از این راه نان بخوری برو به خانه حاتم طایی شب و روز آنجا سفره گسترده است برای این و آن.
گفت: من از دسترنج خودم نان می خورم که بر سر سفره ی او نروم. این سفره ای است که برای همه حاضر است. گفت: آن پیرمرد از من ِ حاتم طایی جوانمردتر بود.

_________________________

پیاده شده از فایل صوتی علامه حسن زاده آملی
 


بسم الله الرحمن الرحیم 

 

آن کلماتی که در سوره لقمان و سوره کهف فرمودند که کلمات رب نفاد ندارد ، که اگر دریاها مرکب بشوند و درختها قلم ، که کلمات الهی نوشته شود ، نفاد نمی یابد ، کلمات حق تعالی پایان ندارد و غیر متناهی است .

 

چون خود متکلم هم غیر متناهی است ، کلمات او که تجلیات وجودی او هستند ، از کلمات ما گرفته ، از دم های ما گرفته ، آثار وجودی هر ذره گرفته ،اصوات حیوانات گرفته ،آسمانها ، کهکشانها ، ظاهرها ، باطن ها ، گرفته ، حرف ما به جایی نمی رسد .

صانعش ، کاتبش ، غیرمتناهی است .

هر سه کتابش ، کتاب عالمش ، کتاب آدمش ، کتاب قرآن که صورت کتبیه خاتم است ، غیر متناهی است .

هر چه آدم را بخواهی بشکافی و در آدم سیر بفرمایی ، در ذات و روح خودتان سیر بفرمایید ، در هیچ جا توقف نکنید که به قله اش رسیدم ، تو دریایی هستی که ساحل نداری ،سرانجامِ تو غیر متناهی است .

می رسد به مقامی که می شود خلیفة الله ، به هر جا که رسیدی ، بدان که باز می توانی در خود سیر بکنی و سیر نیرو و مدد می خواهد .

و آن هست " حقایق علمیه " باید این کتاب غیر متناهی را در خودتان پیاده بکنید . إقرأ و ارقَ ، بخوان و بالا برو ، در هیچ جا توقف نکن ، به هر جا که رسیدی بخوان و بالا برو .

***********************

پیاده شده از فایل صوتی تفسیر سوره توحید علامه حسن زاده آملی 


بسم الله الرحمن الرحیم 

 

سلسله مباحث سبک زندگی اسلامی:

درباره پیامبر می گویند:
وقتی می خواستند نطفه ی حضرت بی بی فاطمه زهرا را منعقد کنند؛ چهل شبانه روز تشریف بردند منزل حضرت ابوطالب، در منزل فاطمه بنت اسد مادر امیرالمؤمنین؛ آن دو بزرگوار 40 شبانه روز در یک اتاق خلوت برایشان مادری کردند. حضرت خدیجه، شب اول که گذشت دید پیامبر تشریف نیاوردند؛ پیامبر، شب روز دوم یا روز اول، حضرت فاطمه بنت اسد را به نزد ایشان فرستادند و فرمودند : بروید به خدیجه ی عزیز بفرمایید مبادا ذهن مبارکش به این برود که من از او ناراحتم یا ایشان را قبول ندارم یا نعوذ بالله زن دیگری گرفته ایم. مبادا این فکرها را بفرماید؟
به ایشان بگویید من مأمور شده ام چهل شبانه روز باید اینجا باشم و بعد از چهل شبانه روز إن شاء الله می آیم.
به ایشان بفرمایید شب که می شود نروند از همسایه ها رفیق بیاورند. می رود رفیق می آورد ؛ شب تا صبح با هم گپ می زنند؛ ذهنش خراب می شود؛ رحم خراب می شود؛ آن نطفه ای که باید فاطمه را تشکیل بدهد، نمی دهد.
لذا خلوت خلوت باشد. بعد به ایشان بگویید شب که شد خلوت شد، برود اتاق خودش، در را از پشت محکم ببندد؛ به او اطمینان می دهیم هیچکس مزاحم او نشود. 
پیامبر خودش تک و تنها، خانمش هم تک و تنها. حضرت خدیجه می فرماید من شب تا صبح گریه می کردم که چرا لیاقت ندارم در خدمت آقا باشم؟

*********************

اهل بیت علیهم السلام برای ما میزان هستند. در هر زمینه ای، حتی بچه دار شدن. تا هر کس خواست بچه دار شود میزان داشته باشد؛ معیار داشته باشد؛ چون شجره ی درخت وجودی فرزند دارد کاشته می شود. می خواهد فرزند الهی بار بیاید؛ اینجا زمین الهی است. اینجا انسان زاست. اینجا باید انسان روئیده شود.

وقتی حضرت امیرالمؤمنین فاطمه را می برد به منزل، پدر خانمش پیامبر، دستورات می دهد: اگر فلان شب نطفه ی بچه منعقد شود بچه ولخرج بار می آید؛ اگر زیر درخت باردار نطفه منعقد شود ؛ بچه ای ظالم و باطل به دنیا می  آید. شب اول ماه و وسط ماه و آخر ماه نباشد چون بچه سرگیجه و صرع می گیرد و اصلا بهبود نمی یابد.
ما شب نیمه شعبان دختر را می فرستیم خانه ی بخت چون شب ولادت امام زمان است؛ اما روایت داریم هم از پیامبر هم از امام صادق علیهما السلام که اگر نطفه ی بچه ای در سه شب اول ماه که هلال است ( شب اول و دوم و سوم ماه قمری ) و سه شب وسط ماه ( شب سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم ماه قمری ) که بدر است و سه شب آخر ماه ( شب بیست و هشتم و شب بیست و نهم و شب سی ام ماه قمری )  که محاق است؛ منعقد شود بچه صرع می گیرد و اینها اگر اول ماه نطفه منعقد شده باشد هر ماه ، روزهای اول ماه سردرد و گیجی و سرگیجه ی او عود می کند.

 

▬▬▬▬ஜ۩✴️۩ஜ▬▬▬▬

پیاده شده از فایلهای صوتی حضرت استاد آیت الله صمدی آملی 
 


* بسم الله الرحمن الرحیم *

 

سلسله مباحث سبک زندگی اسلامی:

اگر برخی کہ انقدر خرج میکنند، یک سوم آن را خرج کنند ازدواج ها را درست کنند خیلی هم خرج نمیخواهد.
الآن برای معاشرتهای اجتماع و مهمانیها چقدر خرج می شود؟
پول مهمانیها را بدهید ازدواجها را درست کنید.

چون بچہ های ما روی قاعده بار نیامده اند بہ یک اندک مریضی زود از بین میروند.
نطفہ لوح محفوظ است.
هرچہ پدرومادرابتدا بر روی آن نوشتند، آنجا حک میشود؛ از این بہ بعد جان بر لب میآید تا این حک شده ها تنزیہ بشود.
قبل از اینکہ بہ تعلیم و تربیت برسیم، باید آن اصل درست بشود.

 

**************************

اگر مزاجتان را به هم بزنید، قوّه ی خیال، مشوّش می شود؛ قوّه ی خیال مشوّش هم باعث می شود در خواب و بیداری تشویش داشته باشید؛ آنقدر مشوّش که می زند اعصاب را ضعیف می کند بعد به بیماریهای مختلف دچار می شوید. به یک بدغذایی و بدخوابی می بینید که مزاج به هم می خورد.
بفرمایید آقا امیرالمؤمنین و یا پیامبر چگونه می خوابیدند که ما اصلاً خوابیدن آنها را هم بلد نیستیم؟
غذا خوردنشان چگونه بود؟ سر سفره ی غذا چگونه می نشستند؟ وقتی نوع غذاها را می خوردند، در سر سفره، در یک وعده ی غذا، چند جور غذا می خوردند؟ اینها همه را ما معیار می گیریم چون انسان کامل است؛ تمام شؤون کارهای او همه میزان است.
انسان کامل، باید در تمام شؤون کامل باشد و لذا ما سؤال می کنیم اینها چگونه استحمام می کردند؟ چگونه بچه دار می شدند؟

 

▬▬▬▬ஜ۩۩ஜ▬▬▬▬

پیاده شده از فایلهای صوتی حضرت استاد آیت الله صمدی آملی 
 


بسم الله الرحمن الرحیم 

 

پست نهم
سلسله مباحث سبک زندگی اسلامی:

شهوت نباید موجب گمراهی بشود، شہوت هم باید شهوت عقلانی باشد نه شهوت حیوانی.
طبع هرکسی، هرچه بخواهد دنبالش میرود و میطلبد.

شما، جوانها را از لحاظ عقلانی هدایت کنید.
عقلشان را تقویت کنید. نگذارید تابع شهوت تصمیم بگیرند.
انسانیت باید زندگی را اداره کند.
کسی که از هر راهی مال کسب میکند، این چه دلسوزی برای فرزندان ماست؟ ریشه ی فرزندان ما را خشک میکند.
یک لقمه غذای حلال نداریم.
پدری که مال حرام جمع میکند، که آینده ی فرزندان را تأمین کند، فرزندان، چنین پدری را میخواهند چکار؟

 

*********************

شیرمادر خیلی مهم است؛ یا زهر است یا شکر.
یک لقمہ نانی که پدر تهیه کرده، زن میخورد تا فرزند بشود و غذای فرزند ببین چیست؟ زهر است یا شکر؟

مادر، حجت خداست.
ما به چه دلیل باید از اهل بیت تبعیت کنیم؟
بخاطر مادرشان.

 مادروپدر که خوب باشد، بچه هم خوب است.
اگر آنجا مراعات بشود، معاشرتها بچه را خراب نمیکند.
چرا ما میترسیم بچه ها وارد اجتماع شوند، با هرکسی رفیق شوند؟
فرزند اگر طبق قاعده بالا آمده باشد، چه ترسی؟ بسپارش به دریای بلا، چیزی نمیشود، چون جانش ناپاکی و بی طهارتی را قبول نمی کند.

 

▬▬▬▬ஜ۩۩ஜ▬▬▬▬

پیاده شده از فایلهای صوتی حضرت استاد آیت الله صمدی آملی 
 


بسم الله الرحمن الرحیم 


پست هشتم 

سلسله مباحث سبک زندگی اسلامی:


پیامبر بہ حضرت امیرالمؤمنین فرمود:

" علی جان،

وقتی عروس را بہ منزل آوردی، تا یک هفتہ شیر نباید بخورد، وقتی خانم وارد منزل می شود، آقای داماد جلوی در بایستد، و موقع ورود عروس به خانه، پای او را بشوید، آب را بعنوان برکت، در حیاط بریزد، تا چهل شبانه روز بلا از او دور می شود.


ما در روایت داریم عروس و داماد محض رضاۍ خدا تا هفت شبانہ روز اصلاً غذا نپزند، بیرون نروند، عروس، پیش چشمان نامحرم نرود. این عروس الآن برای این داماد است.
اینرا در پیشگاه هر چشمی کہ تیر بد می زند، حاضر نکنند؛ بگذارند این دو جوان با هم بگیرند.
هیچیک از اینها إعمال نمی شود.
کاش لااقل إعمال نمی شد، چقدر جایگزین بد؛ چقدر کارهای نادرست؟
رحم ضربه می خورد، یا نازایی یا بچه های ضعیف.
این کہ عروس را سوار ماشین می کند و ویراژ می دهد این، عامل سرطان است.

ببینید خداوند در ازدواج اشیاء چه می کند.
آب و خورشید و خاک و هوا با هم ازدواج می کنند. هرموقع که ازدواج نمی دهد، برنامه دارد.
اینجا، هم زمین که زن است، عقل و شعور دارد؛ هم آسمان که مرد است.
أفرأیتُم ما تَحرُثونَ؟

" ءأنتم تزرَعوُنَہُ أم نَحنُ اّارِعوُنَ "

" نِساؤُکُم حَرثٌ لَکُم "

هر زمینی ، هرجور سبزی ای را قبول نمۍکند. زمین براۍ خود حالاتی دارد. مادر، حالاتی دارد. حالات مادر در این زمین و بذر اثر می کند.
چنانچه حاصل یک بذر را در حالات گوناگون، در رنگ و طعم و بو و درشتی و خردی و مزه و بی مزه گی و زبری و نرمی می بینیم، شیرین و تلخ،

چو هر طفلی بُوَد آغاز کارش
کتاب شرح حال روزگارش

از همان نطفه ، از همان غذا، پدر و مادر و جمع شدنشان، سرنوشت کودک تعیین می شود.

هر آن خویی پدر یا مادرش راست
همان خو نطف ی او را بیاراست

بچه رنگ و بوی آن حالات را می گیرد.

▬▬▬▬ஜ۩۩ஜ▬▬▬▬

پیاده شده از فایلهای صوتی حضرت استاد آیت الله صمدی آملی 


بسم الله الرحمن الرحیم 


پست هفتم

سلسله مباحث سبک زندگی اسلامی:


ازدواج باید زمینه ای شود که بهترین افراد محله شما، در مجلس ازدواجتان جمع شوند.

هرکسی را احساس می کنید جان پاکی دارد، یک نفس گرمی دارد، حقیقتی دارد، شما باید او را برای ازدواجتان دعوت کنید.

پانصد نفر کلّاش را دعوت می کنید، می زنید می رقصید و لذتها را می برید، بچه هایتان را خراب می کنید و بعد دنبال دوا می گردید. آیا این درست است؟

اصلاً ازدواجها، عروسیها جای یک نفر هست؟


**************************

وقتی مولا أمیرالمؤمنین خواست با خانم فاطمه زهرا ازدواج بفرماید، پدر خانم اولین کاری که کرد فرمود:
" داماد عزیز تشریف بیاورید، ما می خواهیم این دختر را به شما تقدیم کنیم. حضرت، هجده دستورالعمل دادند.

عالم حساب و کتاب دارد، برنامه دارد.

خدای عالم می فرماید: شما خودتان را تحویل من بدهید بگذارید من تصمیم گیرنده ی شما باشم.

مزاج اجتماع ما بهم ریخته است. رنگ و رو ندارد. با تمام این بی توجهی ها، خدایا شکرت که هوای ما را داری.

________________________

پیاده شده از فایلهای صوتی حضرت استاد آیت الله صمدی آملی 


* بسم الله الرحمن الرحیم *

 

 هیچ چیزی شما را از حق باز ندارد؛ از حق باز ندارد؛ آزاد مرد باشید؛ حرّ بوده باشید؛ هیچ کس شما را از جوانمردی و انصاف و انسانیت باز ندارد. هر که هست باشد؛

که هیچ کس کسی نیست اگر چه همه کس است.

بندگان خدا، آفریده های خدا. اما تا آن وقت که شما را از مسیرتان باز می دارند؛ هر که هست؛ همانطور که حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس، هر که رهزن توست، خانه زادت شده؛ خرسنگی شد نمی گذارد که به کمالت برسی، به هر چه دل داده ای، سر تسلیم در پیش او فرو آورده ای که حجاب تو و کمالت شده، او بت توست؛ داری بت پرستی می کنی.

اگر به مسجد می آیی که می خواهی از این مسجد یک بنده خدایی را شکار کنی، به این عنوان که من مثلاً مسجدی ام، مقدس ام،  چطورم، به این هدف که می خواهی او را به دام بگیری،

 اگر جز به حق می رود جاده ات
به آتش کشانند سجاده ات

هر که هست، باشد.
ممکن است که یکی را به ظاهر می بینی در نماز است، در روزه است؛ اما این نماز و روزه اش دام بوده باشد. این بیچاره نمی داند که چه خیانتهایی دارد در اجتماع می کند.

مُرائی چه تخمهای بدی دارد می پاشد. هر چه که ، امام صادق فرمود هر چه، هر چه که شما را از خدایتان باز می دارد، آن بت توست؛ هر چه هست، باشد.

و حواست جمع باشد یک وقتی خیال نکنی  که دارم عبادت می کنم؛ لابلای تار و پود پرده ی وجودت را زیر و رو کن،   فحص و کاوش کن، مبادا لابلای پرده ی بود تو و نیت و پندار تو یک رگه های تیره ای مانده باشد، آنها مزاحم است، چون عبادت باید خالص باشد؛ یعنی آنچنان که در حضور مردمی، در غیاب مردم باشی.

____________________

کانال اختصاصی نشر صوت و متن آثار حضرت علامه حسن زاده آملی

http://eitaa.com/joinchat/4000645139Cde96dd3d95
 


* بسم الله الرحمن الرحیم *

 

آمده اند خدمت امام صادق، جابر آمد؛ صفوان جمّال آمد، دیگران آمدند عرض می کنند:
« آقا ما به چه نشانه ای بشناسیم و بدانیم که حجّت بعد از شما کیست؟ حجّت بعد از شما کیست؟ امام را باید به چه نشانه شناخت؟ »
امام در جواب فرمود: « در مردم روح حیات هست که نفسشان است؛ که مبدأ حسّ و حرکت است؛ مبدأ حسّ و حرکت حیوانی است؛ این روح حیات هست؛ روح قوّه هست؛ حرکت می کند؛ می گیرد؛ اراده دارد؛ دشمن را دفع می کند؛ کارهایی را انجام می دهد؛ روح قوّه دارد؛ روح شهوت دارد؛ دنبال خواسته های خود می رود؛ روح ایمان دارد؛ مؤمن هست؛ اینها را مردم دارند. امام اینها را دارد. علاوه ای دارد؛ اضافه ای دارد؛ و آن اینکه:
« روح القُدُس هم دارد.» 

آن که روح القدس دارد چکاره است؟ چیست؟

فرمود: « آن که روح القدس دارد کسی است که از بطنان عرش تا تحت الثّری تا اعماق خاک، در تمام عوالم آنچه که هست به اذن الله آگاه است.»

نه تنها به دفتر سمّاکه  یا به قول حضرات به این عالم طبیعت، به ماورای طبیعت، روح القدس ماورای طبیعت است؛ به ماورای طبیعت آگاهی دارد، به تار و پود جهان طبیعت آگاهی دارد.

اینی که به مقام روح القدسی رسیده، عالِم است به تمام اسرار کائنات، به کتاب بزرگ جهان آفرینش، سفیر حق است؛ ترجمان قرآن است؛ قرآن یک حقیقت دار هستی است؛ در این لباس در آمد. اگر قرآن را، این کلمات را بازش کنید جهانش کنید از ایمان می شود این عالم و عالم را جمع کنید تدویناً می شود این قرآن. 
و انسان هم کسی است که می شود قرآن بشود و می تواند عالم بشود. 
انسان. انسان.


*بسم الله الرحمن الرحیم *


پست ششم

سلسله مباحث سبک زندگی اسلامی:


همه چیز باید تنظیم بشود، اگر خدای ناکرده جایی اشتباه در آمد، آنوقت آدم از خدا گله کند که ما همه چیز را تنظیم کردیم، شما درست نیافریدی.

نخیر. امکان ندارد در عالم جایی پیدا کنید که درست خلق نشده باشد. خدا گله ندارد؛ ما باید حواسمان را جمع کنیم.


اگر مردم عقلشان را بہ کار اندازند، یک کشاورز کہ مۍخواهد بذری بکارد چقدر دقت مۍکند در کاشتن آن. کلی تحقیقات مۍکند. چقدر اداره کشاورزی کارشناس می فرستد که جوانب آن را بررسی کند.

 هاۍ دین مقدس من و شما، مهندسین امور کشاورزۍ من و شما هستند. شما چندبار رفته اید پیش مهندسین براۍ فرزندانتان؟

اما به محض این که محصول، آفت بیابد، همہ جلوی در کارشناسان صف مۍکشند.

چرا برای ازدواج به در دین نمی رویم؟هرکاری دلمان مۍخواهد انجام می دهیم.


▬▬▬▬ஜ۩۩ஜ▬▬▬▬

پیاده شده از فایلهای صوتی حضرت استاد آیت الله صمدی آملی 

▬▬▬▬ஜ۩۩ஜ▬▬▬▬


*بسم الله الرحمن الرحیم *


سوره مبارکه " اخلاص " مثل همه آیات و سور قرآن او را عوالم است ، از کتبیه اش گرفته تا به عینیه اش.

آن عینیه صورتی که خارج واقع است ، آن صورت عینیه خاتم است و این که دست ماست ، صورت کتبیه خاتم است .

" صورت " یعنی حقیقت ، واقعیت آن ، یعنی آن سرّ انسان ، معرف انسان .خداوند که متکلم است ، کلام او مراتب و مراحلی دارد ، مثلا ما از آن نهان خانه ذاتمان ، دلِ حقیقتمان ، معنا و کلمات از آنجا برمی خیزد واز آنجا می آید در عالمِ خیال ،

 گاهی حدیث نفس می کنیم ، در موطن خیال خودمان حرف می زنیم ، در صقع ذاتمان ، در عالم خواب ،حرف می زنیم ،اما کسی نمی شنود ،این مرحله کلام است و می آید می شود کلام لفظی به زبان می آوریم .

در این نشئه آن متکلم ، حقیقتِ ماست ،و کلامش را مظاهر است ، مراتب است ،عوالم است ، صورتهاست .

خداوند متعال " متکلم " است ،کلامش را مظاهر است . فکر کن خداست که دارد خدایی می کند ، به این معنا خداست که " متکلم "  است.

کلماتش هم صور و مراحل است ، عوالم است ،عوالمِ آن لوح محفوظ است ، عقل اوّل است.


******************

پیاده شده از فایل صوتی تفسیر سوره توحید علامه حسن زاده آملی


** بسم الله الرحمن الرحیم **


تفسیر سوره توحید (2)

علامه حسن زاده آملی 

____________________

جایی تاریک باشد ، برق روشن شود اول چیزی که می بینیم خودِ نور است و بعد بوسیله نور همدیگر را می بینیم .

نور روشن کننده دیگر چیزهاست ، نور علم هم همینطور است ،اولین بار خودش ظاهر است ، صفاست ، بهجت است ، بعد پله پله انسان چیزهای مجهول را معلوم می کند ،و پیش می رود و نورانی تر می شود .

علم نور است ، قرآن هم نور است ، قرآن غیر از علم نیست ، الله نور السموات و الارض ، کلماتش نور است .

در قرآن آفتاب را تعبیر فرمود سراج است .چراغ است ، و به پیغمبرش که رسیده اسم خودش را سرِ پیغمبرش می گذارد ،که این پیغمبر نور است و اسم آفتاب را هم سر پیغمبر گذاشته ، فرمود : پیغمبر هم " سراج " است .

قرآن کلام الله " نور " است ، متکلمش هم " نور " ، رسولش وقتی کلام او را به بشر می رساند ، او هم خودش نور است ،و امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود : مؤمنین و اهل قرآن هم نوراند .

آنکه قرآنی است ، الهی است ،صاحب نور شده ،آنکه با " حقیقت علمیه خاتم " انس گرفته و آن شده ، به هر اندازه که شده ، خودش نور ، کلامش نور ،فرستاده اش نور ،و گیرندگان آن که مؤمنین هستند نوراند .

 ******************

پیاده شده از فایل صوتی تفسیر سوره توحید علامه حسن زاده آملی


** بسم الله الرحمن الرحیم **


تفسیر سوره توحید (1)

علامه حسن زاده آملی 

این قرآنی که در دست ماست و ما تلاوت می کنیم ، صورت کتبیه حضرت خاتم صلی الله علیه و آله وسلم است .

صورت خاتم صورت اکمل انسانهاست ، حقیقت بهترین افراد عالم و واقعیت انسانِ به تمام معنا ، انسانی که فوق آن متصور نیست .

همه انسانها نقطه غایت سیرِ تکاملیشان آن جناب است .

این حقیقت را که می گوییم " حقیقت محمدیه " صلی الله علیه و آله و سلم ، صورتهای عینی دارد ، عینی یعنی خارجی ، واقعی ، عوالم دارد .

آن " لوح محفوظ " صورتش است.

آن لوح محفوظ است ، حافظش خداوند است.

آن حقیقت و آن صورت ، آن لوح زوال پذیر نیست ،موریانه اش نمی خورد ، ضایع و فاسد نمی شود ،

آن لوح ، لوحی که در دست خداست ، حافظ اوست .

با مدادی آن لوح نوشته شده ، حقایق قرآن عینی ، که به تعبیر ائمه اطهار ما آن مداد " نور " است .

اینجا مداد مرکب است ، اما از عالم ماده که رفتیم همه می شود " نور " و قرآن را هم که خودش فرمود من نورم .علم هم نور است .


*********************

پیاده شده از فایل صوتی تفسیر سوره توحید علامه حسن زاده آملی


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

مای ژن مجله اقتصادی از هنرستان ملک 1 سم زدايي موضعي روان mct-mrt سالم زيبا مجری لوازم يدکي لودر مجله اینترنتی و علمی آموزشی برترین ها | پورتال خبری شیراز رویداد